گاه نوشت های یک بیمار ام اس

رستگاری از شروع یه ایده س

گاه نوشت های یک بیمار ام اس

رستگاری از شروع یه ایده س

این وبلاگ متعلق به یک بیمار ام اس است که از چند روز پیش همه چیزش را به خدا سپرد...

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شاید بشود

به یک شرط حاضرم به ده سال پیش برگردم! آن هم این که خدا از اول من را دیوانه تر می آفرید. یک دیوانه ی غصه نخور. دیوانه ای که در سن هفت سالگی با دیدن ساز گیتار دو شبانه روز تب کرد و خوابش نبرد. وقتی همه در کلاس اول دبستان میخواستند معلم و خلبان شوند، میخواست آهنگ بسازد. این نیمه دیوانه خودش را در همان سال کشت و حالا پیکری از دروغ و پوچی دارد اینجا روی دکمه های کیبورد با انگشت های خشکیده میکوبد. میخواهم برگردم و بخندم. بیشتر عاشق شوم و دیگر از خیس شدن زیر باران نفرت نداشته باشم. سفر کنم. مثل لاری در کتاب لبه تیغ باشم. راضی و خرسند به هیچ.فقط درونم آرام باشد. شب بخوابم و بیدار که شدم خسته نباشم. بو بکشم. گل ها را ببینم. آب خوردن برایم لذت بخش باشد. راحت گریه کنم و راحت تر ببخشم. خودم و همه ی کسانی که به اشتباه فکر میکرد مسبب شکست و نابودی های منند. در صورتی که آن شخص کسی نبود جز خودم.

  • ۹۴/۰۵/۱۴
  • رستگاری از شاوشنگ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی