سلام. امروز دومین روز و دومین پسته
امروز از صبح حسابی درگیر کارای بیمه ی خودم و خانومم بودم. جالبه که سال قبل بیمه ی خانوم رو که زیر نظر پدرش بود قطع کردم و امروز که خواستم تمدیدش کنم کارمند اداره بیمه می گفت هنوز بیمه ش قطع نشده. خلاصه اینکه اگه کارا خوب پیش بره تو این مملکت باید شک کنی و بدونی یه جای کار می لنگه.
هوا حسابی گرمه. بدنم خیلی ضعیف شده ولی شکر خدا سرپام. امروز یه چیکه آب شده بودم از دست گرما. کسایی که ام اس دارن میدونن چی میگم و میدونن چقد آزار دهنده س گرما براشون. خیس عرق بودم که یارو اومده جلو میگه: انگار خیلی گرمت شده؟ ای کاش یه سری دهنا هیچ وقت باز نمیشد. خدمت تمام کسانی که توضیح واضحات میدن عرض کنم که اگه کمتر حرف بزنن چیزی ازشون کم نمیشه.
بگذریم. راستش الان که دارم اینجا می نویسم ،قصدم بیشتر پیدا کردن دوستایی هست که مثه خودم با ام اس دست و پنجه نرم میکنن و مثه من دوس دارن گمنام و ناشناخته بمونن. من با هیچ بیمار ام اسی رابطه ندارم و از این خیلی ناراحتم. شاید اگه چن تا دوست خوب پیدا می کردم و با هم درد دل میکردیم و از مشکلاتمون برای هم میگفتیم هم یه جورایی تسکین درد میشد واسمون، هم می فهمیدیم که این مشکلا که باهاشون درگیریم برای همه ی بیمارای ام اس هستش نه فقط یک نفر.
یه چیز دیگه بگم و برم. این اولین وبلاگ عمر منه. منظورم اینه که هیچ آشنایی با وبلاگ نویسی و حواشی این کار و طریقه ی پربیننده کردن وبلاگ و ... ندارم. البته اینو که میگم پربیننده کردن وبلاگ بدون هیچگونه قصد شومی میگم. واسه اینکه حتی اگه هیچکی اینارو نخونه واسم مهم نیست، چون که برام حالت یه دفتر روزانه رو داره. دلایلم رو قبلا گفتم که چرا می نویسم. حالا منظورم از این توضیحات این بود اگه گذر کسی به این وبلاگ افتاد و خواست که به من کمک کنه واسه هرچه بهتر کردن وبلاگ میتونه زیر مطالبم نظر بده و بزرگی خودشو نشون بده
دم همه گرم
شاد باشین