گاه نوشت های یک بیمار ام اس

رستگاری از شروع یه ایده س

گاه نوشت های یک بیمار ام اس

رستگاری از شروع یه ایده س

این وبلاگ متعلق به یک بیمار ام اس است که از چند روز پیش همه چیزش را به خدا سپرد...

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

استرس

خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم و استرس نداشته باشم. ولی لامصب با نهاد بشر پدر کشتگی داره این استرس. چن روز به زایمان خانومم مونده و خیلی تلاش میکنم آروم باشم ولی باز ته دلم یه جورایی دلشوره دارم. تو همچین مواقعی همه چی واست تبدیل به یه غول بی شاخ و دم میشه. این که مثلا ماشین نداری و باید خانومت رو با آژانس ببری بیمارستان، یا نه به پدرخانومت زنگ بزنی و اونم که خیلی آدم شسته رفته اییه و دو ساعت طول میکشه که کت و شلوار بپوشه و موهاشو شونه کنه. یا مثلا پذیرایی کردن از مهمونا. یا تدارک وسایل پذیرایی. یا نه مثلا اینکه خانومت بره خونه مادرش یا مادرش بیاد خونه ی خودمون ازش مواظبت کنه و خیلی چیزای دیگه...
  • ۹۴/۰۶/۱۵
  • رستگاری از شاوشنگ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی